پيام دوستان
+
سلام ورحمت خداي بر دوستان جان / گفت : پندم بده . شنيد : عجب دارم ازکسي که جواهر از غارت دزدان حفظ مي کندولي ايمانش را ازغارت شيطان ايمن نميدارد.
* راوندي *
103/1/6
.:راشد خدايي:.
سلام و رحمت خداوند بر شما استاد... ان شاالله دوباره از محضرتان بيشتر استفاده کنيم
.:. ميثاقي نــو .:.
سلام استاد بزرگوار..
شبستان نور
@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
||عليرضا خان||
چقدر دلتنگتم :'(
+
هو المحبوب..
خواستم از دلم بگويم..
نشد..!!
من عاشقي هستم که به معشوق
فقط نظاره مي کنم...!
.
.
.
من.تو.خدا
sobhan
103/1/3
اللهي شهرياري بر اين قسمت لاهوتي عند الاقتضا منم شهيد ميشم اگر خدا بخواد همين الان شهيدم و توهم با من رفيق است و الان شهادتم مبارک ام باد که حال. و فردا راحت بروم به سوي بابا و خانداني که رسانيدند و تنهام گذاشتند آري سخت است شهيد باشي غريب باشي هم سفره خاک دشمن شوي يادي ام از تو نشود جز صاحب کرم از جاني خدايت کيوان مبارک ات
+
[تلگرام]
«هوالمحبوب»
دل تنگ!!
مگر دل هم اندازه دارد که گاهي بزرگ و کوچک ميشود؟
اصلا واحد اندازه گيري دل چيست؟!
به گمان من «توجه » واحد اوست..
دل ؛ دلش توجه مي خواهد..
دوست داشتن..
اگر به دل توجه کني بزرگ ميشود همچو دريا
و اگر ناديده بگيري ميشود اندازه ي ُتُنگ..!
و شايد از تنگ ماهي هم کوچکتر
اينقدر کوچک که جان همه ي ماهي ها را ميگيرد
و خودش زين غصه تاب بر نمياورد
وبغض گلوگاه را چنگ مي زند ..
راه تنفس را مي بندد و تلظي ميکند..
در حالي که چشمانمش به اندک قطره ي داخل تُنگ خيره مانده
تا
قطره جاني شود بر جانِ بي جانش.....
#دلتنگي
#من_تو_خدا
#ف_ميرزائي
my writings
103/1/2
يبا بود اما جواب من نبود آنجا که شهادتم را پيش از امروز به خود تبريک گفتم چاره اي نيست با توهم سازيم بايد ولي اينجا همه با من غريبه هستند و کيوان چه مي گويي؟سکوت کن ديگر کسي هم سويت نخواهد شد هرچند نمي دانستم تو از اول وجودي نداشتي نداري نخواهي داشت پس هرچه دل تنگ ات نشست همانجا بيتوته کن دهان را به قمزه نگشايد و خفه خون بگير و بيش از اين خراباتي نشو مجنون
+
با کدام تکنولوژي ارتباط گرفتيد با معبودم..
که اين چنين پرواز کرديد؟!
آن تکنولوژي را خواهانم....!
.
.
.من.تو.خدا
my writings
103/1/2
دل به تو دادم جواب ندادي دل از دنيا کندم شهادتم ندادي بار دگر به سويت ميشتابد ياران مددي ؟اشک از گونه جاري ميشود که کيوان چرا اينقدر بي قراري ؟حالا تو بگو اگر امروز قرار شهادت بود و هنوز نفس مي کشي و عذاب مي کشدي؟رفيق کجاي کاري؟خوشا به شهدايي که رفتند و عزيز گشتند و تمناي دلدار از معرفت رل به حکمت پاسخ اش دادند و من هنوز در نيمه راه باز مانده ام
4 فرد دیگر
44 فرد دیگر
+
اندکي آرامش ميخواهم ....
دستم به زندگي نمي رود ...
اين روزها که از همه ي سايه ها و آدم هاي رنگي
دلم به درد آمده تنها به پنچره اي که عطر
آرامش تو را مي پراکند
چشم دوخته ام ...
دردي عظيم درديست
با خويشتن نشستن
با خويشتن " ش ک س ت ن"
كيوان گيتي نژاد و
103/1/1
شاد باشيد خرده نگيريد از بد زمانه کدامين يار ماند در دل و جان ما الي همين درد بي نهايت سخت زندگي آري همه درگيريم از عاقبت امروز خود ولي آيا جدل کردن و شکوه کردن از زمين و زمان سودي دارد در يافتن احسن الاحوال ما دوستان؟بياييم با زجر و تنهايي خود جمعي از منشور عشق و صفا ميان هم ترسيم و هديه بهم کنيم اين کار نوين و جديديست که از زجر و تنهايي فعلي مزيد رو به صفا و عشق و محبت بسازيم و عيدي هم کنيم
*جهادي
102/12/16
+
تو را من چنين مي بينم
سرابي و خيالي ...
تو را من چنين مي پندارم
غباري و گردبادي
تو را من چنين در ميابم
گمشده و ناپيدايي...:'(
ساناز ابراهيمي فرد
sobhan
102/12/16
sobhan
102/12/16