سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خرسند

صفحه خانگی پارسی یار درباره

رهایی از جدایی

    نظر

سر دو راهیم که پای عشقت بمونم یا گریه کنان خودم رو به آغوش خاک بسپارم...

می دونی چشمام دیگه تو رو ندارن ....آره، از روزی که نبودت رو حس کردن هوای بارونی گریه وجودشون رو فرا گرفته....

به هر حال فکر گذشتن ازت برام محاله محاله... پس خوش بین به آینده ای خاموش و ظلمانی منتظرت میمونم...

منتظرت میمونم

جدایی


چشم انتظارتم

    نظر

انتظار

با تو عاشقانه خواهم‌ زیست که اگر روزی خورشید عمرم غروب کرد به سراغم بیایی و یک قطره اشک برایم هدیه بیاوری، افسوس وقتی بیایی و پنجره دلم را بشویی، نمی‌توانم بر دستان پر از محبتت بوسه زنم و بر هر قدمت سجده کنم.

آن‌گاه که از من فقط یک اسم باقی می‌ماند به دیدار من بیا، که با هر نفست تا دمیدن آن صبح مسیحایی، دوباره زیستن را تجربه کنم.

چگونه می توانم این همه خاطره را فراموش کنم
ای لیلای من...

عشق تو در ژرفای وجودم ریشه کرده است و ساقه پیچک هستی‌ام از چندی پیش به پای درخت تنومند مهر تو پیچیده است.



عشق

دل شکستن زیبا نیست!

روزها خواهند گذشت ولی دل غمگین و آزرده‌ام التیام نخواهد یافت.!!!!!!!!

خاطراتت در درونم حک خواهند شد...... وجودم از فقدانت رنجها خواهد کشید...... و من نیز باز به آینده‌ای خاکستری منتظر خواهم ماند..... آه چقدر زندگی برایم دشوار و نفسهایم برای حیات سنگین گشته‌اند...... روزگار روزگار از چه بگویم تا اندکی ناگفته‌هایم در سکوت لحظه‌های ظلمانی زندگانی شنیده شوند!!!!!!! چشم انتظار مرگ می مانم..... تا خاطراتم را زیر خاک به حراج بگذارم!!!!!!!!

«رسا»