حدیث درد نگاه...
چه بی ریا آمدم به قلب عاشق تو...باورم شد حرفای به ظاهر صادق تو....
چه پر غرور میروی از این دل شکسته ......انگار عهدی نبستی با این عاشق خسته......
جنگل چشمات هواش چه سردِ...... هر نگاه تو حدیث دردِ...رفتنت دیگه شده مسلم...اما دل هنوز باور نکرده....
نکنه رنجیدی از من، بگو تقصیرم چیه... یا که دل به دیگری دادی بگو اون کیه ...نکنه که از حقیقت تو میخایی فرار کنی.... بری و یک بار دیگه من رو بی قرار کنی...
برگرفته از ترانه جنگل چشمات سیاوش سهراب